افزايش می دهد، فروش همچنان پايين است، زمان حذف برند فرا رسيده است. اما نمی توان بدون درک مناسبی از چگونگی کارکرد تبليغات چنين تصميمی اخذ نمود. شود، احتمال ترجيح دادن آن به چيزهايی که با آنها آشنايی ندارد بيشتر خواهد بود. روانشناسان اين نتيجه را از مطالعاتی بدست آورده اند که طی آن تعدادی از اشکال يا ديگر محرک های تصادفی را به افراد نشان می دهند. سپس در زمانی ديگر، يک سری از نمونه های جفتی را به آنها نشان می دهند که يکی از اشياء هر جفت از مجموعه قبلی انتخاب شده و ديگری نمونه مشابهی است که آن را قبلا نديده اند و از آنها می پرسند کداميک را ترجيح می دهند. همه افراد، متفقا، موردی را ‘ترجيح’ می دهند که قبلا با آن روبرو شده بودند.همين تاثير می تواند با تبليغات اتفاق بيفتد. اجرای تبليغات منعکس کننده جايگيری ‘مناسب بودن طعم و موقعيت’ بود اما در طی زمان تعداد کسانی که احساس می کردند ‘به نظر می رسد همه آن را می نوشند’ مرتبا افزايش می يافت. اين افزايش در محبوبيت برند عملکرد مواجهه محض بود. صرفا به اين دليل که چيزی تبيلغ می شد، مخاطب هدف احساس می کرد برند از محبوبيت بيشتری برخوردار است حتی با که شرکت کوچک، متوسط و بزرگ باشد. باید استراتژی خاصی تدارک دید که با شرایط موجود بتوان در قرن بیستو یکم، به فعالیتهای تجاری ادامه داد. اینها آموزشهایی است که، در هیچ یک از دانشگاههای اقتصاد و تجارت جهان، تدریس نمیشود. اصل قدرتتاکنون بارها شنیدهاید که میگویند: رسیدن به اوج بسیار آسانتر از ماندن در اوج است. این یک حساب ساده ریاضی است، که از طرف آن دسته از مردم که به علم اجتماع بیشتر علاقه دارند تا واقعیتهای دنیای تجارت، گفته میشود؛ اما ایستادن در اوج از رسیدن به آن آسانتر است. فرماندهان میتوانند از اصل برتری قوا امتیاز کسب کنند. هیچ یک از اصول جنگ، اساسیتر از اصل برتری قوا نیست. قانون جنگل این است: ماهی بزرگ، ماهی کوچک را میخورد و شرکت بزرگ، شرکت کوچک را می خورند... محاسبات ریاضی در رقابتهای تجاریچه اتفاقی میافتد اگر یک فولکس واگن با یک اتوبوس از روبهرو تصادف کند؟ تنها چند خراش سطحی بر روی سپر اتوبوس به وجود میآید؛ درحالی که فولکس واگن بهطور کامل درهم میشکند. هرچه وسیله نقلیه بزرگتر باشد، زیانهای وارده به نقلیه دیگر بیشتر است. وقتی که حادثهای رخ می دهد، سرعت وسایل صفر است یا آنقدر کم است که توجیه ندارد.بنابرین نمیتوانیم توقع داشته باشیم فردی با دیدن یک تبلیغ به سایت ما مراجعه کند و بلافاصله خرید کند.موضوع دیگری که شاید بسیار تکاندهنده باشد آن است که حدود 94 درصد بازدیدکنندگانی که برای اولین بار به سایت مان مراجعه میکنند دیگر هیچ گاه به سایت مان نخواهند برگشت.بهعبارت دیگر بازدید اول آنها آخرین بازدید از سایت است.البته این عدد توسط انتشاراتی بسیار معروف در آمریکا بهدست آمده و شاید در سایتهای مختلف این درصد متفاوت باشد. ولی اصل مهم آن است که بخش عمده بازدیدکنندگان هیچگاه به سایت ما برنمیگردند.پس هدف اول ما فروش نیست.اگر وبسایت شما اطلاعات بازدیدکنندگان را جمعآوری نمیکند هیچگاه در افزایش فروش موفق نخواهد بود.پس سعی کنید با ایجاد روش های مختلف اطلاعات خریداران خود را جمع آوری کنید.اگر با بازاریابی مستقیم آشنا باشیم ، در این روش معمولا ابتدا به جمعآوری اطلاعات علاقهمندان به محصولات و خدماتمان میپردازیم.این روش در بازاریابی اینترنتی نیز صادق می باشد.مهمترین کار یک وبسایت جمعآوری اطلاعات علاقهمندان است.برای جمعآوری اطلاعات تماس به جای پرداخت قیمت نرم افزار ، هزینه خدمات دریافتی را می پردازند. تمامی وب سایت های اطلاع رسانی که اطلاعات خود را به فروش می رسانند ، از قبیل بانک اطلاعات املاک و سایت های نیازمندی و ... ، در این دسته طبقه بندی می شوند. این وب سایت ها ، در واقع مبلغ خدماتی را دریافت می کنند ، که تحت وب به مشتریان عرضه می کنند.البته سوالی پیش می آید که ، شرکت های ارائه کننده خدمات هاست ، یا سایت هایی از قبیل دیجی کالا را ، باید جزء دسته وب سرویس قلمداد کرد یا خیر؟ این سایت ها از جهتی شبیه وب سرویس ها می باشند ، چرا که در واقع ، در حال فروش اطلاعات خود ، تحت وب هستند و درآمدزایی اصلی سایتی مثل دیجی کالا ، بابت اطلاعات جامعی است که در سایت خود ارائه می کند ، نه در اختیار داشتن قطعات دیجیتالی متنوعی که در عموم پاساژهای کامپیوتری یافت می شود. اما بر مبنای این استدلال ، تمامی وب سایت های اینترنتی شرکتهای مختلف را باید به عنوان وب سرویس در نظر گرفت. چرا که این سایت ها نیز اطلاعات مفیدی را راجع به محصولات و خدمات خود ارائه می کنند و مشتریانی را نیز تحت وب جذب می کنند! در پاسخ به این سوال ، باید عرض کنم که
جايگيری برند در ارتباطات[ سه شنبه 9 تير 1394 ] [ 1:45 ] [ Trina ]